افغانم
افغانم
افغانم
افغانم
تو چه بیمار پیِ کشتنِ مردم شده ای
تو چه زشتی،چه پلیدی،چه زیان قاتل
کودکان از تو سراسیمه، زنان از تو به لرز
تو چه شمری،چه یزیدی، چه گران قاتل
چه گران قاتل
افغانم
مادری را
مادری را که به جزغم بر سر برنکشید
گیسوانش
گیسوانش ببریدید و اعتابش کردید
هرکسی را که امیدی و تمنای داشت
ماتمی داده و با زخم مجابش کردید
خواهری را که دعاگوی جوانی تان بود
داغ در داغ به خونابه حجابش کردید
حجابش کردید
نشان از عدل اینجا نیست یا رب! کودتایی کن
بیا با عدل و انصافت، میان ما خدایی کن
خدایا! صبر را بشکن بیا پا در میانی کن
بیا ازمردم پاکت کمی هم پاسبانی کن
نه به انسانیت از نامِ تو آید بو
نه به اسلامیت از رویِ تو،آن قاتل
تو چه نامرد،چه آدم کشِ بی مقداری
که بِهِت«آدم» گفتن نتوان قاتل
نتوان قاتل
افغانم
افغانم
الله
الله
الله
الله
خونِ این شهر فراموش نخواهد گشتن
گرچه از کعبه بیارند ضمان ای قاتل
نیست در شهر کسی کاو نفرستد لعنت
به جفاهایِ تو وآن نام و نشان! قاتل
خاکِ بیچاره ندانم چه قَدَر درد کشد
از حضورِ تو به مرگِ دگران قاتل
دگران قاتل
به کجا برم شکایت غم پی هم جنایت
غم شام ظلمتی را که سر سحر ندارد
به خدا کنم شکایت، تو و همنوعانت را
که به جز خدای یزدان، وطنم دیگر ندارد