آزادیعزیزم
بهآسماننگاهمیکردفرودقطرهایباران
رویایصلحدربندآزادیدرزندان
ندایمرگبرتووطعمتلخپوچی
لعنتشرمبرتوایپرندهکوچیک ....
..................
پرهاموچیدندگفتندپروازجرمهسنگین
توقفسدیدمرویامرغیوحشیبودم
کوههایاکهدریاجنگلیاکهصحرا
میپریدبیهیچترسیباجمعیاکهتنها
بیخونهامارهامیخوندمبادرختا
میرقصیدومیرفتمبابادوموجوابرا
هیچقفسیندیدمسربازمرزندیدم
بیپاسونامونشونبههرجاییپریدم
مناخراجوندیدمهیچپرندهایرومنبیبالوپرندیدم
کلاغمسلحیاطوطیپرطرفدار
نژادوتفاوتهادولتوسیاستنهمنزندانیندیدم
منآزادیمیدیدم
منآگاهیمیدیدم
منمحبتوعشقو
توسیاهیمیدیدم
منخواببودمانگار
آزادتویهرویا
لعنتبهایناسمو(مهاجر)
لعنتبهاینمرزا
پرندههایبینفس
دراینجنگلشوم
شبیهقفس
بهحصارکشیده
دستیدرازبهنیتصلح
ولیقیچیبُرانپنهاندرمشت
مابیزارازاجبار
بالمیزنمبهسمتآزادی
زمینیکهنمیبخشه. خورشیددیگهنمیدرخشه
جنگلاخشکیدهببین. خوندیگهسفیدهبرفه
مادرممیگفتپرواززیباستتوآسمونا
اوجمیگیریبالایابرا . شعرمیخونیآزادیازماست
عشقمیشهباتوهمراز .پرمیشیواسهبیپروتنها
هرروزمیشهبهترباصلح .جنگیعنی
پایانپرواز
دروغهپروازاینجاهمهشکستهبالن