از سر کوچه تا بالای میدون
رد خون و درد تن های بی جون
دستامون بسته سرها آویزون
دشتامون بی آب چشامون گریون
از زن و مرد از پیر و جوون
سهم ما مرگه می میریم آسون
می میرم هر روز توی خیابون
می میره هر روز کسی تو زندون
دست من بسته ست سر در گریبون
سهم ما چیه غیر از اشک و خون
دستای خالی سفرههای بی نون
حسرت شادی توی دلامون
نقش بر آبه نقش رویاهامون
امید رفته از خونه هامون
دست من بسته ست فکرام پریشون
سهم ما چی بود نفت بود یا که خون
می میرم هر روز توی خیابون
جون می ده هر روز یکی تو زندون