من شباهنگم
با تو پر رنگم
ازتومیخونم با ظلمت می جنگم
تو شهراشوبی
شری و شوری
طبل دلم رو بس قوی می کوبی
با من بخون ای لطیف من
تا سکوت شب رو بشکنیم
بپیچ مرا در پرند آغوشت
تا رقص کنان بوسه زنان بزم کنیم
فکر تو تنها
کافیست برایم
تا شوق پروازو خاطر بیارم
با ندای تو
سیاهی میره
جاش تو افق خورشید پر از نوره
بیا و بدم تازگی بر تنم
بزن رنگی تازه، بر بال و پرم
بمان جاودان که زلفهای تو
نماد حس رهاییه از نو