باز امروز این بارون
میچکه با ضربه روی رویامون
توی هر لحظه از این ساعتها که کیش و ماتم
ردّی از بودنت هست و هنوز تو فکر حرفاتم
باز امشب این بازی
بازیِ تبدیل شب به یک روز تکراری
ما بین حجمی از این آدمها که با هم خوبیم
اما واسه ی بال های هم تیریم اینه که توو آشوبیم
من تنهام تنهام و تو این رام
چیزی نیست جز اِبهام درباره ی تو
من تنهام میدونم تو این رام
چیزی نیست جز فکرام درباره ی تو